قطعاً بسیاری از افراد در ابتدای مسیر برای زنده ماندن با آشپزی آشنا شدند. اما به مرور زمان که سفر می کنیم و تجربه های بیشتری به دست می آوریم و غذاهای بیشتری میپزیم، در طول این راه چیزهایی در مورد غذا، فرایند پخت و پز، و تاثیر آن بر ذهن ذهن بدن و روح در طول زمان های مختلف را چه خوب و چه بد یاد میگیریم. غذا اساسی ترین نیاز برای ادامه بقای ماست و رویداد مهمی است که هر روز زندگی ما حول آن می چرخد.

غذا نقشی اساسی در توسعه تعاملات و روابط اجتماعی دارد. فرایند پخت غذا نوعی بیداری و بینش است. اگرچه اکثر افراد به طور حرفه ای آموزش ندیدند اما به نظر من آشپزی می تواند به یک کار شادی آور تبدیل شود. بیاموزید که حواستان باشد در حالی که خلاقیت را به آغوش می کشید برای مهارت هرچه بیشتر تلاش کنید. می خواهم چند مورد به شما بگویم که باعث میشود دفعه بعد که وارد آشپزخانه خود میشوید متفاوت فکر کنید.

1) آشپزی کاری است که ذهن آگاهی را تقویت می کند

هر کدام از ما به همراه میلیاردها انسان دیگر در سراسر جهان از مشکلات روزمره زندگی رنج می بریم.  وابستگی ما به زندگی آگاهانه مبتنی بر هیچ نوع تحقیق علمی نیست- بلکه از طریق خود تحلیلی مداوم است. آشپزی وسیله ای برای رسیدن به این سفر است.

2) ذهن آگاهی

زمانی که شما در حال پخت و پز هستید و در همین حال به نظافت محیط اطراف خود مشغولید در واقع می توان گفت در حال تمرین ذهن آگاهی هستید. ذهن آگاهی حالتی است توجه فعال به زمان حال است. این یعنی تجربه معنای زندگی در لحظه و بیدار شدن برای تجربه بیشتر. البته برای هوشیار بودن نیاز به تمرین است. اگر دقت کنید زمانی که به طور منظم آشپزی می کنید، توانایی شما در توجه هر کاری که انجام میدهید را افزایش میدهد.

اگر شما در مورد موادی که انتخاب می کنید، آماده سازی آنها، نحوه طبخ و طریق غذا خوردن تان فکر کنید این کار خود به تنهایی میتواند به رشد ذهن آگاهی شما ما کمک کند.

3) گشودگی آگاهانه در قلب در مسیر انجام هر فرایندی خلاقانه است

بسیاری از ما برای پخت هر غذایی دستور پخت خاصی را دنبال نمی کنیم و دوست داریم با روش خودمان طبخ غذا را آزمایش کنیم.  و در این عمل ترکیب و تطبیق یک غذا را طراحی می کنیم. ما بر اساس حضور افراد مختلف در زندگیمان ساعت و روز غذا خوردن خود را تنظیم می کنیم.  یا بر اساس سلیقه افراد مختلفی که برایمان عزیز هستند از پخت یک غذا صرف نظر یا یک غذای جدید می پزیم. یا طبق موادی که داریم نسبت به ذائقه خود غذای خود را می سازیم. این کار اعتماد به نفسی باورنکردنی به ما میدهد زیرا ما طبق حضور افراد و موادی که در دسترس داریم بهترین چیزی که می توانیم را می سازیم و عرضه می کنیم و این عملی کاملاً خلاقانه است.

درست مانند ساخته یک موسیقی یا گفتن یک شعر، آشپزی نیاز به درک ارتباط هماهنگی با محیط دارد. هرکسی می تواند دو مجموعه تصادفی از مواد را برای تهیه دسر با هم مخلوط و ترکیب کنند اما گرفتن یک نتیجه مطلوب نیاز به درک روابط بین مواد تشکیل دهنده و تعامل آنها برای ایجاد یک غذای خوشمزه دارد. این گشودگی آگاهانه قلبی دقیقا همان چیزی است که در هر فرآیند خلاقانه ای وجود دارد. صرف نظر از اینکه برای انجام کار خود از چه چیزی کمک میگیریم.

4) تسلط از تمرین فداکارانه که لبریز از اشتیاق است به دست می آید

برای مثال اگر شما بیشتر صبح ها بین ساعت ۶ صبح تا ۶:۱۵ صبح برای یکی از اعضای خانواده خود یک غذای ویژه صبحانه را آماده کنید، و حدوداً ۱۵ دقیقه برای پختن تخم مرغ، خرد کردن میوه، درست کردن ساندویچ وقت داشته باشید. قطعاً زمان زیادی نیست. ولی در واقع این مقدار ممکن است برای شما شما زیاد هم باشد. و این از مهارت ها، تمرین ها، اعتماد بنفس و سازماندهی شما نشأت می گیرد. شما با تقسیم فرایند و اهداف کوچک آغاز می کنید:

در ابتدا بر اساس آنچه در دسترس دارید تصمیم می گیرید چه چیزی بپزید

تمام کارهای آماده سازی برای تهیه غذا را انجام می دهید

و کار آشپزی خود را بر اساس زمان پخت و نحوه سرو غذا شروع می کنید

این کار در کنار تفکری روشن و مولد بودن نیاز به مهارت دارد. و این تسلط از تمرین مشتاقانه و مکررو همینطور فداکارانه به دست می آید.